پارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـمپارسا جـ❤ـونم ، نفسـم ، عشقـم، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

ღஜღ پارسا کوچولوی مـــــــا ღஜღ

مادر و پسره متولد زمستان

امروز من متولد شدم برای بار *بيست و هفتم* خیلی خوشحالم چون:   هنوز نفس میکشم ، هنوز امید دارم ، هنوز عشق می ورزم... هنوز هم میتونم پسرم رو نوازش کنم . هنوز می خندم ،هنوز شادم ،هنوز غم دارم، هنوز دلتنگ میشم. هنوز انقدر خاطره دارم که فراموش نکنم عزیزانم رو... پس من هنوز هم هستم و میتونم زیبا زندگی کنم . میتونم باز هم و باز هم با تمام وجودم عشق بورزم و دوست بدارم... خدایا: نمیدونم چی جوری باید شکرگذاز نعمتهای بی حد و حساب تو باشم؟ همیشه از دیگران تشکر میکردم که به یادم بودند اما امروز میخوام از تو تشکر کنم که همیشه و همه جا همراه و همدم من بودی و برای ل...
23 اسفند 1391

یه لحظه و ساعت ناب

گل پسرم پارسا جان تا این لحظه ٢ سال و ٢ ماه ٢ روز و ٢ ساعت و ٢ دقیقه و ٢ ثانیه سن دارد   ...    احساسم را با تو تقسیم نمیکنم بلکه آن را به تو تقدیم میکنم تمام احساسم را تمام عشقم را من برای سالها مینویسم...  سالها بعد كه چشمانت عاشق میشوند... افسوس كه قصه ی مادر بزرگ راست بود... همیشه یكی بود یكی نبود...   ...
17 اسفند 1391

بعد از دو سالگی پارسا

دوستت دارم به هزار و یک دلیل ، اما مهم ترینش این است که یادم می اندازی روزی هزار بار شاکر خدا باشم به خاطر بودنت... سلام نفس مامان: چند وقتی برات چیزی ننوشته بودم و دلم خیلی برای اینجا تنگ شده بود. اولین دلیلش خراب شدن لپ تاپ بود. و پاک شدن عکسهای دو ماه اخیرت که منو خیلی دپرس کرد. ازین به بعد  از عکس گرفتن ازت بلا فاصله همه رو روی سی دی برات نگه میدارم. دومین دلیلش هم این بود که این روزا تمام وقت در اختیارتم . هر روز صبح با هم میریم پارک و پیاده روی . بعد از ظهرها هم که مشغول خونه تکونی هستیم. خونه تکونی امسالمون حسابی دیدنی و بامزست. و این حرف منو فقط کسایی که یه وروجک همسن تو دارن درک ...
5 اسفند 1391
1